تو یه دانشگاه گنده ، دوتا دانشجو اسیرن
دوتا بدبخت ، دوتا مشروط ، یکی شون تو یکی شون من!
درسا سنگینه و سخته ، درسایِ کشکی ناجور
شده برج زهر ماری ، واسه دانشجوی مجبور
همیشه مشروطی بوده ، بـین ترمای من و تو
باهمین خیطی گذشته، « شب و روزایِ من و تو »
کاشکی دانشگاه خراب شه ، « من و تو باهم بمیریم»
تو یه دانشگاه دیگه ، درسای خوبی بگیریم
شاید اونجا دیگه استاد ، با دانشجو بد نباشه
واسۀ درس خوندنامون ، مشروطی یه سد نباشه
ماباید یه جوری در ریم ، جایی لیسانس بگیریم
واسه ما مشروطی مرگه ، ما تلپ نشیم می میریم
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: برچسبها:
طنز ,
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17