تنها بازمانده يك كشتی شكسته، توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد.
با بيقراری به درگاه خداوند دعا كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم
دوخت تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نیامد.سرانجام نااميد شد
و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد تا از خود و وسائل اندكش بهتر محافظت نمايد.
روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به
آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟ صبح روز
بعد، او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك میشد از خواب بیدار شد، میآمد تا او
را نجات دهدمرد از نجات دهندگانش پرسيد: چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟
آنها در جواب گفتند: ما علامت دودی را که فرستادی ديدیم!
آسان میتوان دلسرد شد هنگامی كه بنظر میرسد كارها به خوبی پيش
نمیروند، اما نبايد اميدمان را از دست بدهيم زيرا خدا در كارو زندگی ماست،
حتی در ميان درد و رنج.
دفعه ی آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد
برای فراخواندن رحمت خداوند.
:: برچسبها:
کشتی ,
امیدبه زندگی ,
رحمت خداوند ,
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12